قراره یه شورش اتفاق بیوفته ،مغزم خودش با گوشاش شنید که گلبولهای قرمز یه پیام صوتی رو رسوندن به قلبم، وای خدای من قراره قلبم وایسته؟! الان که وقتش نیست.
صبر کنید …یه صدایی میاد…
یه پیام صوتی دیگر اومد،سلول های عصبیم از کار افتادن. اینجا چه خبره؟ درونم غوغاست،همه ی وجودم شورش کرده. مغزم توان تحلیل این همه بهم ریختگی رو نداره. باید تحلیل و تصمیم رو بذارم به عهده ی قلبم،اینطوری مغزمم به آرامش میرسه.
تا حالا این حس رو داشتین؟
اگر آره،پس عاشق شدین.
رسیدن به نیمه ی گمشده تون رو به شما دوست عزیز تبریک میگم. گفتم نیمه گمشده یاد یه چیزی افتادم،بگم شما هم بی نسیب نمونید.
تقارن و نیمه گمشده
حواستون باشه نیمه ی گمشده در ظاهر(در رفتار و احساسات) مانند شماست و در باطن تکمیل کننده شما. یعنی نباید عینا خود شما باشه.
برای مثال به بال های پروانه توجه کنید،تقارن بینشونه که توان پرواز و زیبایی رو به پروانه هدیه داده. بال های پروانه در ظاهر شبیه هم هستند اما در باطن باهم تفاوت دارند. تفاوتهایی که وجودشان برای به وجود آمدن ذات زیبای پروانه ضرورت دارد.
حالا فرض کنید بال های پروانه عینا، مثل هم بودند. آنوقت پروانه نه زیبا بود و نه توان پرواز داشت. پس اگر به اختلاف نظرهای جزئی بین خود و معشوق پی بردید،نگران نشوید. این جزئیات برای به دنیا آمدن زیبایی ضروری است.
نتیجه گیری پایانی
هیچ تقارنی بی حکمت نیست.
تمرین امشب: ده مورد از تقارن را در طبیعت بیابید و پیش خود تفسیر کنید.
شاید دوست داشته باشید مقاله دیگری را هم بخوانید.
همه فقط 24 ساعت در روز وقت دارن. فقط 24 ساعت برای خواب، خوراک، آموزش، کار، تفریح، سلامتی و رسیدگی به خودشون و زندگیشون. حتی انیشتین و نیوتن و استیو جابز و بیل گیتس و وارن بافت و … هم یه ثانیه بیشتر از 24 ساعت در شبانه روز وقت نداشتن! پس چرا اونا خواستن و تونستن اما تو خواستی و نتونستی؟
مطمئنا اونا روزشون رو با جملهای بهتر از «حوصله ندارم.» پُر کردن، با جملهای مثل این: من میتونم! من از پسش بر میام! من از شکست نمیترسم!
تو روزتو با چه جملهای شروع میکنی و با چه جملهای به پایان میرسونی؟ با تکه کلام بازندهها؟ من نمیتونم. من از پسش برنمیام. من به اندازه کافی خوب نیستم؟ من لیاقتش رو ندارم؟ عجب بدبیاری! من چقدر بدبختم! آخه چرا من؟ حوصله ندارم! حواست هست؟ عمرته که داره میگذره و تو هنوزم حوصلهی انجام کاری که تو رو به هدفت میرسونه نداری.
میخوای مثل افراد موفق باشی، اما حاضر نیستی یه سانتی متر به سمت هدفت قدم برداری. وقتشه به خودت بیا. تا کی میخوای با کرختی تموم توی تختت غلت بزنی و خودتو با موبایلت سرگرم کنی؟ دقیقا تا کی میخوای وقتت رو هدر بدی؟چند ساعت در روز؟ چند ماه از سال و چند سال از عمرت قراره فقط با گشت و گذار توی گوشی بگذره؟ اگه نمیخوای فقط توی عالم خیال موفق و برنده باشی از همین ثانیه تصمیم بگیر یه تغییر مثبت توی زندگیت ایجاد کنی و مثل بازندههای بدبخت زندگی نکنی. الان وقتشه یه طور دیگه زندگی کنی.
منبع: گروه تحقیقاتی نیک جذب
راز موفقیت دیدن توانایی های خودت از پشت مه غلیظ بدبینی و محدودیتهاست. به جای ایمان به اینکه محدود آفریده شدی و کاری از دستت بر نمیاد ایمان داشته باش تو آفریده شدی تا محدودیتها رو از بین ببری و جهان رو جای بهتری برای زندگی کنی.
وقتی به توانایی های خودت ایمان داشته باشی٬ سختی ها از پس تو بر نمیان و این تویی که شکست شون میدی. موفقیت یعنی هدفت رو به وضوح ببینی و بگی: همین الان هم بهت رسیدم.
هدفت هرچقدر بزرگ و دست نیافتنی باشه تو از پسش برمیای چون عاشق رسیدن بهش هستی و هر بهایی لازم باشه براش می پردازی.
موفقیت یعنی وقتی بقیه خسته شدن و گفتن این کار شدنی نیست تو ادامه بدی و ثابت کنی; نشدنی های این دنیا شدنیه اگر با اولین شکست نا امید نشی و با یقین به تلاشت ادامه بدی.
یه هدف خوب ارزش تلاش کردن رو داره.
منبع: نیک جذب
براندن بورچارد: چگونه پول را مدیریت کنیم؟ اول دستهاتون رو بشورید.(خنده) سوال خوبیه! چطور هوشمندانه تر پول رو مدیریت کنید تا پول بیشتری داشته باشید و از زندگی لذت بیشتری ببرید.
شما باید مسیر خود به سمت ثروت را دوباره مرور کنید.
وقتی از افراد ثروتمند صحبت می شود شما به چه چیزی فکر می کنید؟ اینکه سه یا چهاردرصد از افراد ثروتمند جهان خوب هستند یا بد؟
ارزشهای آنها چیست؟ آیا شما هم میخواهید یکی از آنها باشید؟ گاهی اوقات متوجه می شوید که حرفهایی که در مورد پول در زندگی خود می شنوید کاملا ناخودآگاه کنترل زندگی شما را در دست گرفته. مثلا در مورد خودم. من در یک موقعیت بسیار بد مالی بزرگ شدم. در یک شهرستان قدیمی ایرلندی که قرنها با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد. جایی که مردم پول زیادی نداشتند و برای زندگی٬ بسیار سختی می کشیدند و مشکلات زیادی داشتند و در آنجا همیشه صحبت از مردم آنسوی شهر بود. مردمی در آن سوی شهر که ثروتمند بودند و مشکلات کمتری داشتند.
در آنجا فرهنگی وجود داشت که حس ناامیدی یا حتی عصبانیت نسبت به افراد پولدار بود و به همین دلیل هیچکس نمیخواست یکی از آنها باشد و من هم برای مدت طولانی یکی از آنها نبودم. این مسخره است چون یکی از انگیزه های پایه ای انسان انگیزه ی هم بستگی است. ما می خواهیم که در افکار و رفتارمان وحدت داشته باشیم.پس اگر فکر کنیم نوعی از افراد٬ منفی هستند٬ بد هستند٬ ذهن و ناخودآگاه ما هرکاری می کند تا مثل آنها نباشیم. ما نمی خواهیم تبدیل به چیزی شویم که فکر می کنیم منفی است.
برای خواندن مقاله اثربخش کردن عبارات تاکیدی جذب ثروت کلیک کنید.
پس اگر فکر می کنید افراد ثروتمند٬ منفی هستند حدس بزنید به چه چیزی هرگز دست پیدا نمی کنید؟ ثروت! چیز مهمی است. باید همه ی آن داستانهای قدیمی را دوباره مرور کنیم. مثل: پول ریشه همه ی کارهای شیطانی است یا افراد پولدار بی عاطفه و خودخواه هستند یا اگر پولدار و موفق باشید زمان لازم برای رسیدگی به خانواده و دوستان خود را نخواهید داشت. ما می توانیم در مورد این داستانها درباره ی پول بیشتر فکر کنیم. داستان شما درباره ی پول چیست؟ آیا ثروت برای شما مثبت اندیشی٬ لذت و کار خیر می آورد؟
یا چیزی است که شما را می ترساند چون نمی توانید از پس تعهداتش بربیایید یا فکر می کنید اگر پولدار باشید از خانواده ی خود دور می شوید پس هیچ تلاشی نمی کنید. اکثر ما فرضیه های بسیار بدی در مورد موفقیت و پول بیشتر داریم و همچنین در مورد ذخیره بیشتر پول.
منبع: نیک جذب
قوانین جهان هستی-بخش پنجم
برای خواندن باقی قوانین جهان هستی از لینکهای زیر استفاده کنید.